ابلاغ ۳ شیوهنامه مرتبط با قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات شیوهنامههای «انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعاتِ مجوزهای دولتی و مجوزهایِ موسسات خصوصی ارائه دهنده خدمات عمومی»، «تشخیص و تفکیکِ اطلاعات مربوط به حریمِ خصوصی و اطلاعاتِ شخصی از اطلاعات عمومی» و دسترسی آزاد به اسناد و مکاتباتِ اداری» که پیشتر به تایید رئیس جمهوری رسیده بود از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس کمیسیون ابلاغ شد. به گزارش ایسنا به نقل از دبیرخانه کمیسیون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، نمایندگان دستگاهها و سازمانهای مرتبط در فرآیند کارشناسی و بررسی شیوهنامههای اجرایی این قانون مشارکت داشته و همه شیوهنامهها پس از تدوین و بررسی نهایی به تصویب کمیسیون مذکور میرسد. هدف از تهیه و تدوین شیوهنامهها، تصریح مفاد مختلف این قانون، تسهیل فرآیند ارائه اطلاعات به شهروندان و تدقیق پاسخگویی به درخواستهای مردمی در این زمینه عنوان شده است. کمیسیون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات به دبیرخانه مأموریت داده است که با توجه به ضرورت شفافیت و رفع موانع اجرای این قانون، نقاط مبهم یا مسکوت در قانون و آئیننامههای اجرایی آن را شناسایی و شیوهنامههای موضوعی و عملیاتی را تهیه کند. تاکنون ۱۵ شیوهنامه مرتبط با بخشهای مختلف تدوین شده که پس از طی مراحل بررسی حقوقی، کارشناسی، تصویب در کمیسیون و تأیید رئیس جمهوری در اختیار دستگاهها و شهروندان قرار خواهد گرفت. بر اساس ماده ۱۸ قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، تمامی مصوبات کمیسیون ذیربط، پس از تأیید رئیس جمهوری لازم الاجراست. سه شیوهنامه مذکور در پورتال سامانه انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات به نشانی الکترونیکی: foia.iran.gov.ir قابل مشاهده و دریافت است. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »توجیه اقتصادی ندارد اسباببازی وارد کنیم
توجیه اقتصادی ندارد اسباببازی وارد کنیم یک تولیدکننده اسباببازی معتقد است: به قدری تولیدکنندگان داخلی تقویت شدهاند که امروز توجیه اقتصادی ندارد که بخواهیم از چین و یا کشورهای دیگر اسباببازی و یا سرگرمی وارد کنیم. به گزارش ایسنا، حسینرضا سلطانی گفت: قبلا واردکننده اسباببازی و وسایل تفریحی بودم و الان برعکس، به صادرکننده اسباببازی تبدیل شدهام. این اتفاق به صورت واقعی رقم خورده است و فقط یک شعار نیست. این تولیدکننده توضیح داد که واقعا در صنعت تفریحات و اسباببازی، تولیدکنندگان هم تقویت شدهاند و هم تولیدکنندگان جدید ایجاد شدهاند؛ یعنی عدهای که قبلا در یک حوزه دیگر فعالیت میکردند و در کسب و کار و حرفه خود ناموفق بودند، امروز وارد این حوزه شدهاند و در زمینههای کودک، اسباببازی، تولید بازیهای فکری، سرگرمیهای آموزشی و تجهیزات مراکز بازی و شهربازی فعالیت میکنند و به سرعت در حال توسعه هستند. این فعالِ تولیدات و طراحی بازی کودکان گفت: توصیه من این است که اگر کسی میخواهد وارد یک کسب و کار حرفهای شود این حوزه ظرفیت دارد تا افراد مختلفی را به خود جذب کند؛ چون جامعه نیاز به تفریحات دارد و عرضه و تقاضا در این بازار با هم برابری نمیکند و به همین خاطر کشش این را دارد که افراد تازهنفس وارد آن شوند و در بازارهای رقابتی در کنار هم فعالیت کنند. او افزود: نکته خیلی مهم این است که ما قبلا واردکننده اسباببازی بودیم، اما امروز به صادرکننده تبدیل شدهایم. در واقع اتفاقهایی که در کشور افتاد برای یکسری از صنعتها ایجاد فرصت کرد که یکی از آنها صنعت اسباببازی بود. من به عنوان کسی که کار و حرفهام راهاندازی فضاها و وسایل بازی کودک است، میگویم وارد کردن وسایل بازی از خارج کشور کار درستی نیست، چون تمامی محصولات بازی تقریبا مشابه با نمونه خارجی آن در ایران تولید میشود. سلطانی گفت: کشورهایی که ما به آنها صادرات داریم مثل عراق، عمان، ترکیه، افغانستان و کشورهای همسایه ایران بهویژه اقلیم کردستان عراق بازارهای خوبی برای فروش محصولات ما هستند. قیمت دلار باعث شده است که محصولات داخلی تولید ما برای آنها مناسب باشد و به همین دلیل ما بازار خوبی در این کشورها برای فروش داریم. او توضیح داد: در گذشته این اتفاق چندان فراگیر نبود، اما در سالهای اخیر به قدری زیاد شده که ما در طول هفته در هر کدام از واحدها چندین مشتری خارجی به ویژه از کشور ترکیه داریم که نیازمند خرید از تولیدات داخلی ما هستند، درحالیکه قبلا ما خودمان واردکننده وسایل بازی از این کشور بودیم و امروز جای ما عوض شده است. او افزود: جالب است بدانیم که ما محصولاتی را از روی کالاهای اروپا یا ترکیه کپی و در ایران تولید کردیم و الان همان را به خود این کشورها به فروش میرسانیم. این بسیار نکته خوبی است که ما در تولید به تواناییهایی رسیدهایم که حتی نمونههای کپیبردایشده از خود این کشورها را به نحوی تولید میکنیم که خود آنها خریدار این محصولات میشوند و این اتفاق خوبی برای صنعت تولید اسباببازی ایران است. این تولیدکننده در آستانه پنجمین جشنواره ملی اسباببازی ضمن تشریح وضعیت موجود، گفت: در کشور ما تولیدات در زمینه وسایل بازی و تفریحات بسیار رونق گرفته و در مقایسه با سال گذشته که متاسفانه در این حوزه ضعفهای زیادی داشتیم، امروز روز به روز به کارگاهها و تولیدیهای ساخت اسباببازی اضافه میشود و کارگاهها را بزرگتر میکنند و در این زمینه صاحب قدرت میشوند. بخشی از این گسترش به دلیل بازارهای خارجی آنها و بخشی دیگر به دلیل عدم وارد شدن محصولات خارجی به ایران است. این فعال صنعت اسباببازی به خانواده به عنوان مشوق تولیدکننده اشاره کرد و توضیح داد: به دلیل اهمیت نقش کودک در خانواده و رفع نیاز آنها به بازی و سرگرمی، این صنعت میتواند ظرفیت این را داشته باشد که افراد به آن وارد شوند و در زمینههای مختلف کاری مشغول به فعالیت شوند. با توجه به اینکه تفریحات و مکانهای تفریحی در کشور ما محدود است، این وسایل بازی که به راحتی میتوانند در هر کجا استفاده شوند، از این ظرفیت برخوردارند که با توجه به حفظ کیفیت و بهداشت مواد اولیه آن را توسعه بدهیم و نیازهای مختلف خانواده و کودکان را بتوانیم تحت پوشش قرار دهیم. بر اساس گزارش روابط عمومی و امور بینالملل کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، سلطانی در پایان یادآور شد: از آنجایی که امروزه شکل خانهها بیشتر آپارتمانی شده است، رفتوآمدها و بازیهای کودکان محدود است و نیاز کودکان در مقایسه با نسلهای قبلی به اسباببازی بیشتر حس میشود. بهنظر میرسد خانوادهها باید به این نیاز کودکان اهمیت بیشتری بدهند و هر چقدر این اهمیت بیشتر باشد تولیدکننده برای تولید محصول مناسب با کیفیت بالا ترغیب میشود. پنجمین جشنواره ملی اسباببازی از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با همکاری انجمن تولیدکنندگان اسباببازی، ستاد توسعه فناوریهای نرم و هویت ساز معاونت علمی ریاست جمهوری و شورای نظارت بر اسباببازی از ۷ تا ۱۳ دی ۱۳۹۸ در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار میشود. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »دیدار رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با رییس هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی
دیدار رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با رییس هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی حجتالاسلاموالمسلمین سید محمدعلی شهیدی نماینده ولی فقیه، معاون رییس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با علیاکبر ولایتی رییس هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی دیدار و گفتوگو کرد. به گزارش ایسنا، در این دیدار موضوعات آموزشی و فرهنگی دانشجویان شاهد و ایثارگر مورد بررسی قرار گرفت و بر هماهنگی بیشتر در اجرای قوانین حمایتی آموزشی و فرهنگی ایثارگران از سوی دو دستگاه بهخصوص در قالب ستاد مرکزی شاهد و ایثارگر دانشگاه تأکید شد. در این جلسه اجرای دقیق ماده ۲ آییننامه اجرایی ماده ۶۶ قانون جامع خدماترسانی به ایثارگران، تعاملات مالی و شهریه دانشجویی، اجرای دقیق مصوبات ستاد مرکزی شاهد و ایثارگر دانشگاه بهخصوص تمرکز در پرداخت شهریه دانشجویان شاهد و ایثارگر مورد تأکید قرار گرفت. بدهی بنیاد شهید و امور ایثارگران به دانشگاه آزاد بابت شهریه معوقه دانشجویان شاهد و ایثارگر نیز در این جلسه مورد بحث و بررسی قرار گرفت و مقرر شد این بدهی به صورت تهاتر به دانشگاه آزاد اسلامی پرداخت شود. گفتنی است در این جلسه طهرانچی رییس دانشگاه آزاد اسلامی، حجتالاسلام محمدحسن کاویانی راد معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران، سید منصور میرمرادی معاون توسعه و مدیریت منابع بنیاد و محمدعلی فقیه مدیرکل آموزش بنیاد شهید و امور ایثارگران نیز حضور داشتند. در حال حاضر بالغ بر ۵۷ هزار دانشجوی شاهد و ایثارگر در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی و در مقاطع تحصیلی گوناگون مشغول به تحصیل هستند. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »«حاشیهنشینهای اروپا» نقد میشود
«حاشیهنشینهای اروپا» نقد میشود نشست نقد و گفتوگو درباره کتاب «حاشیهنشینهای اروپا» نوشته فرهاد پیربال با ترجمه مریوان حلبچهای برگزار میشود. به گزارش ایسنا، این نشست با حضور مترجم اثر، محمد قاسمزاده و شهرام اقبالزاده از ساعت ۱۷ تا ۱۹ روز پنجشنبه (پنجم دیماه) در عمارت والا (واقع در خیابان ولیعصر، بالاتر از باغ فردوس، خیابان طوس، پلاک ۳۱) توسط خردنامگ برگزار میشود. به گفته مریوان حلبچهای حاشیهنشینهای اروپا» داستانهای مختلفی دارد؛ داستانهای فرمیک، رئالیستی، سوررئال و پستمدرن، و همانطور که از عنوان کتاب پیداست، بحث هویت از مفاهیم اصلی کتاب است؛ افرادی که در اروپا زندگی میکنند و یا پناهندگی گرفتند، اما واقعاً در بطن جامعه نیستند و در حاشیه قرار دارند. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »اجلاس سراسری فعالان مردمی جهاد و شهادت برگزار میشود
اجلاس سراسری فعالان مردمی جهاد و شهادت برگزار میشود پنجمین اجلاس سراسری فعالان مردمی جهاد و شهادت با حضور فعالان این حوزه در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار خواهد شد. به گزارش ایسنا،حجتالاسلام حسین جوشقانیان دبیر پنجمین اجلاس سراسری فعالان مردمی جهاد و شهادت(شبکه ملی وارثون) در نشست خبری این اجلاسیه بیان کرد: فرهنگ جهاد و شهادت به قدری مهم است که تضمین کننده فرهنگ و حفظ حیات اسلام است. این مجمع نزدیک یک دهه است که به طور تشکیلاتی کار در راستای جهاد و شهادت کار را دنبال میکند. وی خاطرنشان کرد: چهار گردهمایی ملی برگزار کردیم. این اجلاسیه با سالروز اعلام بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی مصادف شده است. بخشی از جامعه ما که تقریبا ۷۰۰ مجموعه هستند دعوت شدهاند که ۳۵۰ مجموعه مردمی اعلام حضور قطعی کردند تا در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گردهم آیند. حجتالاسلام جوشقانیان ادامه داد:در راستای اهداف علمی، بازخوانی نقش و کارکرد فرهنگ جهاد و شهادت در بیانه گام دوم انقلاب اسلامی، بررسی نقش فرهنگ جهاد و شهادت در راستای پیشبرد گام دوم، بررسی کارکرد فرهنگ جهاد و شهادت در عرصه تقابل با دشمن در جبهه جنگ نرم و سخت، برگزاری نشستهای تخصصی مثل راویان و فعالان قرآنی یا فرهنگی و مجموعههای فعال در راهیان نور، نشر آثار دفاع مقدس و جهاد و شهادت نیز مد نظر قرار دارند . رییس شبکه فعالان جهاد و شهادت (وارثون) گفت: شخصیت های کشوری و لشکری متعددی برای این اجلاس دعوت شده است تا در روزهای ۱۲ و ۱۳ دی ماه در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس حضور داشته باشند. وی خاطرنشان کرد: مجموعه بیانات مقام معظم رهبری در باب جهاد و شهادت که نزدیک ۲۰۰۰ فراز از سال ۶۸ تا ۹۳ است نیز در این اجلاس رونمایی خواهد شد. حجتالاسلام جوشقانیان یادآور شد: ممکن است تصور شود که برگزاری این اجلاس موازی کاری است اما این در حالی است که ما در پی کاهش موازی کاریها و همگرایی نیروها هستیم تا با آگاهی و آشنایی با فعالیتهای هم و آگاهی از ظرفیتهای نهادها و مردم همراه بکدیگر برای پیشبرد فرهنگ جهاد و شهادت متمرکز شویم. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »اکران فیلم محمدعلی سجادی از ۶ دی در گروه «هنر و تجربه»
اکران فیلم محمدعلی سجادی از 6 دی در گروه «هنر و تجربه» فیلم سینمایی «طلاقم بده به خاطر گربهها» از ساختههای محمدعلی سجادی در گروه سینمایی «هنر و تجربه» اکران می شود. به گزارش ایسنا، طبق آخرین برنامه ریزیهای آیین افتتاحیه اکران فیلم «طلاقم بده به خاطر گربهها» به کارگردانی محمدعلی سجادی 6 دی ماه برگزار میشود و از همان روز اکران آن در سینماهای «هنر و تجربه» کلید میخورد. این فیلم به نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی محمدعلی سجادی است که براساس یک رخداد واقعی توسط محمدعلی سجادی به نگارش درآمده است و داستان زندگی زوجی جوان را روایت میکند که در سال ۱۳۸۳ هجری خورشیدی به دادگاه مراجعه کرده و تقاضای طلاق میدهند. دلیل اصلی آنها برای این جدایی تنها به خاطر گربه هاست! فیلمبرداری این اثر اسفند ۱۳۹۵ در تهران انجام شد. این فیلم تنها دو لوکیشن اصلی دارد و بخش عمده آن در یک دادگاه فیلمبرداری شدهاست. رضا مولایی، مریم همتیان، جلال الدین ترابی و شیرین ولی پور بازیگران این فیلم سینمایی هستند. آهو خردمند، مسعود کرامتی، الهام نامی و میترا الیاتی صداسازان این فیلم هستند. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »دریاچهای که مامور محافظت از گنجی پنهان است
دریاچهای که مامور محافظت از گنجی پنهان است ایسنا/کردستان آیا تا به حال افسانههای منسوب به دریاچهای که دادخواهی کرد و سالیان سال ماموریت محافظت از گنجی پنهان را بر عهده دارد را شنیدهاید؟ دریاچهای در سه کیلومتری غرب مریوان وجود دارد که افسانههای بسیاری درباره آن نقل شده که هرکدام از این افسانهها نحوه پیدایش این دریاچه زیبا را به تصویر میکشند. حاکم و درویش روایت است که روزی روزگاری در محل کنونی دریاچه، شهری بود که حاکم ستمگری داشت به نام فیله قوس، یک روز درویشی به همراه همسرش سوار بر الاغ از نزدیکی شهر عبور میکرد که ماموران حاکم او را دستگیر و به شهر آوردند، اهالی شهر و ماموران درویش و همسرش را بسیار آزار میدادند و مجبور به انجام کارهای سخت و طاقتفرسا میکردند تا جایی که دُم الاغ، تنها سرمایه درویش از جا کنده میشود و زن باردارش فرزند خود را از دست میدهد. درویش، خسته از ظلم اهالی و ماموران نزد حاکم رفته و خواستار عدالت میشود اما حاکم او را مورد تمسخر قرار می دهد و بیرون میاندازد. درویش آزردهخاطر و دلشکسته بالای کوهی در شرق شهر میرود و به راز و نیاز با خالق میپردازد. او حاکم و ماموران و اهالی را نفرین میکند و میگوید:"سرم را از سجده بر نمیدارم تا شهر را با آب یکسان نکنی و این قوم ظالم را نابود نکنی!" چنین میشود که دریاچه پدید میآید و شهر، اهالی و حاکم ستمگرش ناپدید میگردند. اکنون هم قبر درویش هنوز در پای کوه در حال تماشای این دریاچه است. زریوار، همان دریاچه رمزآلودی است که به دریاچه دادخواه شهرت دارد گنج پنهان در زیر دریاچه به روایت مردم محلی، این دریاچه در حقیقت از گنجی افسانهای محافظت میکند که در کف این دریاچه مدفون شده و تا به امروز کسی موفق به یافتن آن نشدهاست. طبق این روایت، وجه تسمیهی دریاچه نیز از زر میآید که به همین گنج پنهان شده اشاره دارد حتی برخی معتقدند که شهری کامل و دست نخورده در زیر این دریاچه قرار دارد! هنگام گذر از کنار نی زارهای اطراف دریاچه پرواز دستهجمعی پرندگان بر فراز آسمان زریوار، چنان سمفونی زیبایی را در هوا طنینانداز کرده و سیمای زیبایی به این تالاب زیبا بخشیده که روح آدمی را به وجد میآورد. دریاچه زریوار در میان کوهها و دشتهای سرسبزی که پیرامون آن را گرفتهاند به مانند نگینی فیروزهای میدرخشد و به یکی از جذابترین و بهترین مکانها برای گشت و گذار و تفریح تبدیل شده که عکاسهای بسیاری برای ثبت عکسهایی از طبیعت به دل این دریاچه پناه میآورند. دیدن تالاب بر فراز آسمان و پرواز با پاراگلایدر همراه با پرندهها چنان لذتی به وجود آدمی تزریق میکند که مسافران و گردشگران را به پروازی هیجانانگیز بر فراز این تالاب زیبا دعوت میکند. در اسکله این تالاب زیبا قایقهای زیبایی را میبینیم که پذیرای مسافران و گردشگرانی است که از جای جای کشور به دیدن این تالاب زیبا آمدهاند؛ دیدن انواع گونه گیاهی و انواع پرندهها در سطح تالاب و گوش سپردن به صدای آرام آب گوشهای از زیباییهای این تالاب طبیعی است. هنگام گذر از این تالاب زیبا به دلیل بستر مناسب دریاچه، ماهیگیری به یکی از تفریحهای جذاب و منبع درآمدی برای اهالی مریوان تبدیل شده است که در هنگام سفر به این دریاچه زیبا میتوانید طعم لذت صید ماهی را نیز تجربه کرد. بعد از کلی گشتوگذار در این دریاچه زیبا، خوردن غذاهای محلی در کنار این دریاچه زیبا و دیدن طبیعت بکر و منظره انعکاس آسمان آبی در دریاچه و آواز پرندگان و موجهای آرام تالاب آرامش خاصی را به وجود آدمی سرازیر میکند. این دریاچه بسیار زیبا از چشمههای جوشانی که در کف آن قرار دارد تغذیه میکند و به دلیل شرایط مناسبی که دارد پذیرای گیاهان و حیوانات مختلفی است، تالاب زریبار یکی از منحصر به فردترین دریاچههای آب شیرین جهان به شمار می رود که از شرایط کلی یک تالاب بین المللی برخوردار است. یخ بستن این دریاچه در فصل سرد سال، از زیباییهای این تالاب بینظیر است که به محلی برای اسکی و اسکیتبازی تبدیل میشود و دوستداران ورزشهای زمستانی را به دل طبیعت خود میکشاند. این دریاچه در تاریخ بیستم بهمن ۱۳۸۹ با شماره ۱۰۲ در فهرست میراث طبیعی ایران به ثبت رسیده است. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »صفحه نخست روزنامههای دوشنبه
صفحه نخست روزنامههای دوشنبه ۲۰۰ هزار واحد مسکونی برای کارگران و بازنشستگان احداث میشود، عراقچی: موانعی بر سر راه روابط بهتر ایران و ژاپن وجود دارد و هشدار شمخانی به اروپا: به تعهدات عمل نکنید گام پنجم را برمیداریم از مواردی است که مطبوعات امروز به آن پرداختهاند. به گزارش ایسنا، صفحه نخست روزنامههای دوشنبه را در ادامه مشاهده میکنید. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »دلتنگیهای دوستانه یک رزمنده ارمنی
دلتنگیهای دوستانه یک رزمنده ارمنی حدود ۱۷ ساعت در آمادهباش کامل قرار داشتیم. شهر بیسر وصدا و خالی از سکنه بود. هیچ نوع حرکتی از سوی دو طرف صورت نمیگرفت. دستور پیشروی رسید. عراقیها با شلیک گلولههای توپ و تانک به دل کوه، کار را دشوار کردند. در این عملیات من زخمی شدم. به گزارش ایسنا، هشت سال دفاع مقدس بستری را فراهم کرد تا همه اقوام، اقشار و اقلیتهای ادیان مذهبی دوشادوش یکدیگر به دفاع از میهن خود در برابر دشمن بپردازند و اجازه ندهند تا شرافت ملی و هویت انسانیشان لکهدار شود. در این راستا به مناسبت آغاز سال نو میلادی و برگزاری مراسم گرامیداشت و تجلیل از خانوادههای شهدا و ایثارگران ارامنه توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران مروری داریم بر خاطرات یک هموطن جانباز ارمنی. وی روایت میکند: «اسمم «هانیک ملکونیان» است و درسال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمدهام. دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدارس ارامنه «آراکس» و «کوشش داوتیان» به پایان رساندم و با وجود از دست دادن پدر در سنین کودکی با توجه به مسئولیتم در قبال مادر و دو برادر کوچکتر از خود، مشکلات را به جان خریدم. در سال ۱۳۶۲ به خدمت سربازی رفتم. حضور در عملیاتهای مختلف جنگی پس از پایان دوره آموزشی در پادگان «۰۶» تهران، به باختران(کرمانشاه)، منتقل و در پادگان «۰۵» در خط مرزی، به خدمت مشغول شدم. در عملیاتهای مختلف جنگی حضور داشتم. به عنوان یک ایرانی و یک ارمنی خوشحالم که در لباس سربازی به کشورم خدمت کردهام. با بیان بخش کوچکی از خاطرات خود میخواهم تا فرزندان ما و آیندگان بدانند که افرادی بودهاند که زندگی خویش را در راه آزادی کشور هدیه کردهاند. بدانند که آنها از خود گذشتد تا ما بتوانیم از زندگی لذت ببریم. خصوصا ما ارامنه که پای به پای هموطنان خویش، قرنها در ایران زندگی کردهایم و همراه آنان، روسفید گشته و موفق شدهایم تا به خواستههای خود در زندگی جامه عمل بپوشانیم. ۲۱ ماه حضور در جبهه بیست و یک ماه در جبهههای جنگ تحمیلی حضور داشتم و در عملیاتهای مختلف شرکت مستقیم داشتم و به عنوان یک ارمنی توانستهام خود را به همرزمانم معرفی کنم. به عنوان تنها فرد اقلیت در واحد، تصمیم گرفتم تا جایی که در توان دارم درست و پاک انجام وظیفه کنم. تصمیم داشتم حالا که به عنوان یک ارمنی بین برادران مسلمان قرار گرفتهام، خود را آنطور که در شأن یک ارمنی خوب است، به آنها نشان دهم تا هر وقت در این گردان ارمنی دیگری وارد شد، به او بمثابه یک شخص مسیحی خوب نگاه کنند. جنگ ممکن است در هر مقطعی شکل بگیرد سعی داشتم تا همه کسانی را که در تربیت من نقش مستقیم داشتهاند، روسفید کرده و توان و آموختههای خود را به دوستان هم سنگرم ارائه بدهم. در خدمت سربازی هم ورزشکار بودم و هم سرباز و به بیشتر با ادوات جنگی آشنا بودم. لحظات و خاطرات جنگ هرگز نمیتواند از ذهن انسان فراموش شوند. جنگ میتواند در کلیه مقاطع زندگی برای انسان پیش آید. جنگ هرگز دوست داشتنی نیست زیرا با خود بدبختی به همراه دارد. جامعه ارمنی توانست هم شهید، هم جانباز، هم آزاده و هم مفقودالاثر به کشور، تقدیم کند. پس از اعزام به «لشکر ۳۰ گرگان» خود را به واحد مربوطه در منطقه «قصرشیرین» رساندم. واحد درست در دل دشمن، دفاع از خط مرزی را به عهده گرفته بود. فرمانده دسته ما جناب سروان «عباس علیراز» بود که در حین تمام دوران خدمتم، احترام خاصی نسبت به او داشته و دارم. زمستان سختی در راه بود. هوا بسیار سرد شده و با دوستان هم سنگریمان مانند «جمشید رحیمی»، «منصور علیزاده مقدم» (اهل گیلان) که فوقالعاده خوب بود و صمیمیترین آنها «ناصر اسعدی» (اهل ارومیه) که از بچههای خوب این سرزمین است و هنوز هم رابطه صمیمانه دارم، به خدمت مشغول بودم. زمستان ۶۲ در منطقه «چناره» سنندج برف سنگینی نشسته بود. حدود ۷۰ روز در آنجا ماندیم. هیچ نوع کمکی نمیتوانست به ما برسد. عملیات نجات در برف من به عنوان فرمانده دسته هدایت آتش را بر عهده داشتم. به مخابرات نیز کمک میکردم. تصمیم گرفته شد که چند نفر به پایین رفته تا برایمان آذوقه آورده و راه را بگشایند. «ناصر اسعدی» و دو نفر دیگر اعزام شدند. سه روز گذشت. صبح زود با دلشوره از خواب بیدار شدم. احساس کردم دوستانم در خطر قرار دارند. موضوع را به فرمانده گفتم و وی نیز مرا تسکین داده و آرام کرد. صدای شیک گلوله شنیده شد. به فرمانده گفتم که آنها در برف گرفتار شدهاند. اجازه دهید به کمک آنان برویم. ایشان نپذیرفتند. مدتی گذشت. صدای یک تک تیر دیگر نیز شنیده شد. دیگر طاقت نیاورده و به فرمانده گفتم و به همراه دو سرباز داوطلب دیگر، در میان برف سنگین به پیش رفته و با زحمت فراوان، آنها را به همراه افسری از کرمان به نام «سعید ارکیان»، خیس و سرمازده، پیدا کردیم. اوضاع بسیار بدی بود. پاسی از شب گذشته بود که به کمک همدیگر به واحد رسیدیم.شکر خدا، همگی زنده ماندند. تابستان ۶۳ عملیات آغاز شده و در عین حال میان کُردهای ایران و عراق نیز جنگ سختی در گرفته بود. طی بمباران دشمن، دوستان زیادی را از دست دادیم. زمستان همان سال عملیات دیگری نیز در منطقه «سید صادق» شروع شد. برف سنگینی باریده و سرما، بسیار شدید بود. این بار واحد ما مستقیما در عملیات شرکت داشت. از ارتفاعات بالا رفته و به شهر «مندلی» نزدیک شدیم. عملیات بسیار سختی بود. با آرامش کامل، ولی به سختی به بالای کوه رسیدیم. بچهها خسته و گرسنه بوده و سرمای زیادی را تحمل میکردند. حدود ۱۷ ساعت در آمادهباش کامل قرار داشتیم. شهر بیسروصدا و خالی از سکنه بود. هیچ نوع حرکتی از سوی دو طرف صورت نمیگرفت. دستور پیشروی رسید. عراقیها با شلیک گلولههای توپ و تانک به دل کوه، کار را دشوار کردند. در این عملیات من زخمی شدم. در حین خدمت به خوبی از امکانات ورزشی استفاده کردهام. برای انجام مسابقات ورزشی در قالب تیمهای هندبال، بسکتبال و دو و میدانی به شهرهای مختلف اعزام شدهام. در سال ۶۴ به علت همکاری خوب با فرماندهان به درجه گروهبان سومی نائل گشتم. این امر برایم افتخاری محسوب میشد. البته هدف، خدمت بود و همه باید از خود مایه میگذاشتند. شهیدی که دیوان حافظ را از حفظ بود یکی از دوستداشتنیترین خاطراتم مربوط به یکی از همرزمان و دوست عزیزم شهید «سیروس قدیمی» است. وی اهل آمل و تحصیل کرده بود. دیوان حافظ را از حفظ بود. همه سخنانش همراه با منطق بود. او در بیست و یکمین ماه خدمت خود به شهادت رسید. هنوز هم باور نمیکنم که او در میان ما نیست. یکی دیگر از دوستانم هم که نگهبان لوله یدکی بود و در یکی از عملیاتها به شهادت رسید اما قادر به بازگرداندن پیکر پاک او به خاک خودمان نشدیم. ما در جبهه سعی داشتیم تا به یکدیگر کمک کنیم، هم از لحاظ خوراک و هم از لحاظ زندگی. ما از همه چیز راضی بودیم. جا دارد از دوستم «جمشید غریبی» یاد کنم. او بچه اردبیل و راننده آمبولانس بود. یک روز حدود ساعت پنج بعدازظهر، من و او بیرون محوطه ایستاده و در حال گفتوگو بودیم. افسری «آملی» داشتیم به نام «احمدزاده». پس از خواندن نماز از نمازخانه بیرون آمد و به شوخی گفت: «خدای من، یک خمپاره نصیب ما کن تا از دست این ملکونیان راحت شویم!» همگی خندیدیم. دوستم «اسدی» نیز در کنارم ایستاده بود. ناگهان صدای شلیک خمپارهای را شنیدم. تلفن نجات بخش گفتم: «ناصر خمپاره ۱۲۰ «کُرهای» زدند.» گفت: «نه، فکر نکنم.» گفتم: «چرا، با ۱۲۰ ما را زدند.» در همان لحظه زنگ تلفن به صدا درآمد و ما به طرف دستگاه تلفنگرامی که در سنگر بود، رفتیم. دست «ناصر» را گرفته و گفتم: «برویم به تلفن جواب دهیم.» همین که به دم در سنگر رسیدیم، خمپاره درست به جایی که ما ایستاده بودیم، اصابت کرد. از موج انفجار، ما به داخل سنگر پرت شدیم. مثل اینکه موج انفجار ما را به داخل سنگر «هول» داد! بعد از چند لحظه که به خود آمدیم، گفتم: «ناصر، جمشید؟.» «جمشید» آنجا ایستاده بود. وقتی به بالای سر آنها رسیدیم، دیدیم که یک ترکش خمپاره به چشم سمت راستش و ۶ ترکش دیگر نیز به بدن او اصابت کرده است. یک ترکش هم از شکم «احمدزاده»، وارد و از کمر او بیرون آمده بود. هر دوی آنها را داخل آمبولانس گذاشتیم و از «بانه» به مریوان منتقل کردیم. از پزشکان خیلی خواهش کردم که به همرزمانم خوب رسیدگی کنند. بعد از چهار پنج روز به دیدن آنها در بیمارستان رفتم. متأسفانه یک سمت بدن «جمشید» و قسمت کمر به پایین بدن «احمدزاده»، فلج شده بود. بعد از چند سال برای دریافت کارت خدمتم به ستاد لشکر در شهرستان گرگان رفتم و سراغ «احمدزاده» را گرفتم. گفتند که او در همین جا، کار دفتری میکند. رفتم و او را دیدم. وقتی مرا شناخت، گفت: «من نسبت به تو بدی کردم! و این هم تاوانی است که پس میدهم!» گفتم: «تو اشتباه میکنی. این حادثه میتواند برای همه اتفاق بیفتد. ما ارمنیها نیز همراه با شما در این کشور خدمت کردیم و «خون میدهیم». در درگاه خداوند هر دوی ما هیچ فرقی با یکدیگر نداریم.» جمشید را نیز بعد از چند سال نزدیک درب دانشگاه تهران روی صندلی «ویلچر» دیدم و به خانه دعوت کردم. بعد از آن دیگر آن دو دوست عزیزم را ملاقات نکردم. هر کجا هستند، خداوند نگهدار آنها و خانوادههایشان باشد. بعد از عملیاتی که طی آن خیلی از همرزمانم به شهادت رسیدند، به پادگان برگشته و به منظور بردن غذا برای سربازان، به وسیله خودرو به محل آشپزخانه رفتیم. آشپزخانه نزدیک ادوات تانکهای ما بود و عراقیها مرتبا آن قسمت را گلولهباران میکردند؛ جایی که توپها و کامیونها هم در آنجا قرار داشتند. در اثنای بمباران، دست و پای راستم زخمی شد و مرا به بیمارستان انتقال دادند. از دوستم «اسدی» خواهش کردم تا به خانوادهام خبر ندهد، زیرا دو برادر کوچکتر از خود در خانه داشتم. میترسیدم که مادرم نگران شود. هر چند خونریزی شدیدی داشتم اما میدانستم اگر کمی تحمل کنم، به زودی مداوا میشوم. حدود ۴۷ روز در بیمارستان بستری بودم، اما به خانوادهام خبر ندادم. در آن مدت، همیشه برای مادرم بهانه میآوردم که خوب هستم، اما نمیتوانم مرخصی بگیرم. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »ایران زیباست؛ مهمانان زنده رود
Error loading HTML
مشاهده بیشتر »