مصطفی قاسمیان- کمتر از یک ماه تا برگزاری مهمترین رویداد سالانه سینمای ایران باقی مانده و این روزها سینمادوستان منتظرند تا فهرست فیلمهای پذیرفتهشده در چهل و دومین دوره جشنواره فیلم فجر رونمایی شود.
با وجودی که هنوز بازار گمانهزنی درباره فیلمهای جشنواره داغ نشده و حتی شاید هیچگاه هم داغ نشود، اما نخستین بررسیهای تأییدنشده درباره فیلمهای آماده نمایش و در مرحله پستولید، نشان از یک حقیقت مهم دارد: این که مسیر تبدیل جشنواره فیلم فجر به جشنواره فیلم مقاومت، همچنان با سرعت در حال طی شدن است.
جشنواره فیلم مقاومت با نام پیشین جشنواره فیلم دفاع مقدس، رویدادی دو سالانه است که از سال ۱۳۶۲ آغاز شد و در ۱۷ دوره برگزاری، به صورت تخصصی به موضوعات دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، بیداری اسلامی و… میپردازد.
در مقابل جشنواره فیلم فجر اگرچه در دهه فجر انقلاب اسلامی برگزار میشود، برای سالیان طولانی به عنوان تحویل سال سینمای ایران شناخته میشد و «همه» جریانهای تولید فیلم و موضوعات را در بر میگرفت. حتی در سالهایی که شرکت در این رویداد، شرط اکران عمومی در سال بعد از جشنواره نبود، باز هم فجر میعادگاه همه سینماگران کشور به شمار میرفت، نه فقط طرفداران جریان مدیریت سینما. چه بسیارند فیلمهای انتقادی تند و تیزی که در این رویداد به نمایش درآمدند، سروصدا به راه انداختند و حتی توقیف شدند.
با این حال از گوشه و کنار خبر میرسد شمار چشمگیری از فیلمهای چهل و دومین جشنواره فیلم فجر که شاید از دوره چهل و یکم نیز بیشتر باشد، به محصولاتی درباره دفاع مقدس و مقاومت اسلامی اختصاص دارد. از همین حالا به نظر میرسد از میان فیلمهایی مانند «قلب رقه» درباره مقابله با داعش، آثاری درباره برخی شهدای شاخص نظیر شیرودی، زینالدین، هاشمی و کاظمی، سایر محصولات دفاع مقدسی مثل «قهرمان جندیشاپور»، «شوماه» و «باغ کیانوش»، فیلمهای انقلابی مثل «صبح اعدام» درباره طیب حاجرضایی و حتی اثری مثل «راه شیری» درباره راهپیمایی اربعین، لااقل ۱۰ فیلم در این دوره جشنواره حضور داشته باشد.
تولید این آثار البته لازم و جزو وظایف قطعی و مهم دولت است، اما باید توجه داشت فجر نباید به این محصولات منحصر شود و باید تنوع ژانر و موضوع داشته باشد. توجه به موضوعات استراتژیک، اگرچه اهمیت فراوانی دارد، اما نباید هویت تثبیتشده و شکلگرفته سینمای ایران و جشنواره فیلم فجر را که متشکل از محصولات متنوع است، عوض کند. جشن ملی سینمای ایران متعلق به همه سلیقهها و نگاههاست و همه نوع فیلم نیاز دارد.
با این حال از ظواهر امر اینگونه برمیآید چند سالی است که از سویی با رادیکالتر شدن فضای انتقاد و اعتراض در کشور و از سوی دیگر تنگتر شدن حلقه ممیزی، جشنواره فیلم فجر به تدریج از فیلمهای اعتراضی و ضدجریان خالی شده و فضا برای هرچه بیشتر تبدیل شدن جشنواره فجر به جشنواره مقاومت، فراهم میشود. در سالهای اخیر فیلمهایی چون «کتچرمی» و «علفزار»، با عنوان محصولات اجتماعی انتقادی به مخاطب قالب شده که حتی از آثار بهنمایشدرآمده گذشته هم محافظهکارترند. در واقع سینمای سیاسی که هیچ، حتی سینمای اجتماعی قابل توجه و حساسیتبرانگیز نیز به تدریج هر سال نمایندگان کمتری نسبت به سال قبل دارد و عملا جشنواره فیلم فجر مانند کلیت سینمای ایران که در دوگانه کمدیهای عمدتا سخیف و ارگانیهای عمدتا ضعیف گرفتار شده، چیز خاصی جز این دوگانه عرضه نمیکند.
به نظر میرسد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مشخصا سازمان سینمایی باید برنامهریزی مناسبی برای حفظ هویت جشنواره فیلم فجر به عنوان تحویل سال همه سینمای ایران داشته باشند و اگرچه به آمار تولید فیلم در موضوعات استراتژیک افتخار کنند، اما تنوع موضوع را خصوصا در دسته محصولات اجتماعی از بین نبرند و حتی راه را برای تولید فیلمهای اجتماعی انتقادی باز کنند. خالصسازی فجر از جریانهای انتقادی، هرچند در کوتاهمدت مدیران فرهنگی را صاحب بیلان کار جذابی برای ارائه به دستگاههای غیرفرهنگی خواهد کرد، اما در بلندمدت به اهمیت و اعتبار خود این رویداد نیز لطمات قابل توجهی خواهد رساند.