صفحه اصلی / اجتماعی / نشست ریاض و آبی که از اعراب گرم نمی شود/ امید واهی مردم غزه به ریاض و دوحه/ ماجرای مافیای عربی – صهیونیستی در قلب خاورمیانه

نشست ریاض و آبی که از اعراب گرم نمی شود/ امید واهی مردم غزه به ریاض و دوحه/ ماجرای مافیای عربی – صهیونیستی در قلب خاورمیانه

حسین نیازبخش- جلسه فوری سران کشورهای اسلامی در حالی در ریاض برگزار شد که اسرائیل با شدت تمام در حال بمباران غزه و کشتار مردم است. بسیاری از ناظران بین المللی امید زیادی به این اجلاس داشته و دارند. ضرورت این اجلاس نزد برخی سیاستمداران به حدی بود که رئیس‌جمهور کشورمان بعد از مدت ها به پایتخت عربستان سعودی سفر کرد. در این نشست، بسیاری از سردمداران کشورهای اسلامی با هم دیدار داشتند و در مورد فلسطین صحبت کردند اما مقامات رژیم صهیونیستی واکنش زیاد تندی نداشته و به نظر می رسد این نشست را نادیده گرفتند.

علت این عکس العمل چه بود؟ اگرچه نشست ریاض می تواند گام نخستین خوبی برای تلاش های دیپلماتیک جهت جلوگیری از پیشروی نیروهای رژیم صهیونیستی در غزه باشد، اما به خودی خود ارزش زیادی ندارد و نمی‌تواند جلوی بمباران غزه را بگیرد. برای فهم چرایی این مساله باید مروری بر تاریخ تلاش اعراب برای جلوگیری از اشغالگری صهیونیست ها داشته باشیم.

مروری بر تاریخچه روابط اعراب و اسرائیل؛ از شور جنگ تا یأس پس از شکست

کشورها و ملل عربی در بدترین زمان و ضعیف ترین حالت با صهیونیست ها مواجه شدند. در ابتدای قرن ۲۰، امپراتوری عثمانی از هم پاشید و انگلستان و فرانسه ذیل طرح قیمومیت کشورهای عربی خاورمیانه را میان خود تقسیم کردند. در این زمان که اعراب تیره ترین ساعات حیات خود را می گذراندند، صهیونیست ها به فلسطین مهاجرت کرده و شروع به اشغال سرزمین های آن کردند. اعراب در همان ابتدای ورود به عصر جدید خود با مساله و بحران اسرائیل مواجه شدند.

در سال های بعد از جنگ جهانی دوم، دو گروه قدرت را در کشورهای عربی به دست گرفتند: پادشاهان و نظامیان غالبا چپ گرا. هر دو گروه تلاش کردند در مقابل پیش روی اسرائیل بایستند. تلاش گروه دوم به مراتب بیشتر از گروه اول بود. در میان نظامیان چپ گرا، نام یکی بیش از سایرین می درخشید: جمال عبدالناصر. ناصر با کودتای نظامی توانست نظام سلطنت را از مصر برچیده و خود به مقام ریاست جمهوری مادام العمر برسد. ناصر یک چپ گرای پان عربیست بود که مساله فلسطین را در راس همه مسائل عالم عرب و اسلام قرار داد. او توانست با کمک سوریه با اسرائیل بجنگد اما نتوانست کاری از پیش ببرد و از اسرائیل شکست خورد. ناصر مدتی بعد مجددا تلاش کرد به جنگ اسرائیل برود اما به طرز مشکوکی دچار ایست قلبی شد و از دنیا رفت.

بعد از ناصر، سردمداران سه کشور عربی یعنی سوریه، اردن و مصر ائتلافی نظامی تشکیل داده و به جنگ اسرائیل رفتند. در این جنگ که به جنگ شش روزه مشهور است، ائتلاف نظامی سه جانبه شکست سنگینی خورد. تمام جت های سوریه و مصر منهدم شدند و صحرای سینای مصر نیز به اشغال اسرائیل درآمد. شکست در جنگ شش روزه آب سردی بر پیکر جهان اسلام و عرب ریخت. روشنفکران غالبا چپ گرای آن زمانِ جهان عرب علاقه زیادی به آرمان فلسطین و امید زیادی به ائتلاف عربی داشتند. شکست سنگین سه کشور عربی از اسرائیل، روشنفکران، دانشگاهیان و هنرمندان و شعرای عرب را به پوچ گرایی و شکاکیت کشاند. بسیاری از آنان نومیدانه به ضعف جهان عرب در مقابل اسرائیل اعتقاد پیدا کرده و به دنبال واکاوی علت این عقب ماندگی رفتند.

چند دهه بعد از جنگ شش روزه و افسردگی جمعی حاصل از آن، دولت های عربی به سیاست «مدارا» گراییدند. انور سادات، رئیس جمهور مصر سیاست ترک مخاصمه با اسرائیل را پی گرفت و بعد از صلح با رژیم صهیونیستی توانست صحرای سینا را پس بگیرد. حافظ اسد، رئیس جمهور سوریه به مسائل داخلی مشغول شد و لبنان نیز اسیر جنگ داخلی گردید. انتفاضه اول پس از حدود یک دهه پایان یافت و یاسر عرفات ترجیح داد با دشمن دیرینه اش دست دوستی دهد. به این ترتیب، شوک حاصل از شکست در جنگ شش روزه تقلا و غوغای جهان عرب را خاموش کرد و آنها را به مدارا و سازش کشاند.

از اوایل دهه ۸۰، کشورهای عربی خلیج فارس به واسطه نفت، به آمریکا نزدیک شدند. این نزدیکی باعث نزدیک شدن این کشورها و سرانشان به اسرائیل هم شد. حاصل سه دهه دوستی اعراب خلیج فارس و اسرائیل، ایجاد بازارهای مالی مشترک، سرمایه گذاری های مشترک و منافع مشترک بود. حالا ثروتمندان اماراتی و عربستانی در برخی بازارهای اسرائیل سهم دارند و حتی یک خاندان ثروتمند اماراتی توانسته نیمی از سهام چند باشگاه فوتبال اسرائیلی را بخرد. این حجم از منافع مشترک کشورهایی مانند بحرین و امارات را به سمت عادی سازی روابط با صهیونیست ها کشاند و مقاومت فلسطین را بیش از پیش در تگنا قرار داد.

آبی از نشست ریاض گرم نمی شود

به نظر می رسد منافع مشترک سران کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی مانع از فعالیت جدی آنان در حمایت از غزه و مبارزه با اسرائیل گردد. در حال حاضر، مقامات اماراتی رسما از اسرائیل حمایت می کنند. عربستان که خود را محور و مرکز کشورهای عربی می داند، حاضر نشده اسرائیل را محکوم کرده و صراحتا در مقابل آن بایستد. مصر که بدهی های مالی سنگینی به اسرائیل دارد حاضر به گشایش گذرگاه رفح نیست و حتی برخی مدعی شده اند، مقامات امنیتی قاهره پیش از عملیات طوفان الاقصی، به  تل آویو در مورد این حمله هشدار داده است. از آن سو، اردن، کویت، بحرین و سایر کشورهای عربی نیز سکوت پیشه کرده و حاضر نیستند قدمی جدی برای مبارزه با اسرائیل برداشته یا حداقل برای توقف بمباران هوایی غزه اولتیماتوم صادر کنند.

این شواهد نشان می دهد که نباید به نشست ریاض یا نشست هایی از این قبیل دل بست چرا که تا سفره مشترکی بین اعراب و اسرائیل پهن است بعید است آبی از هم زبانان مردم فلسطین گرم شود.

این مطالب را نیز ببینید!

انقلاب اسلامی ایران چگونه به پیروزی رسید؟

از سال ۴۲ تا ۵۷، اجتماعات بسیاری توسط رژیم پهلوی به خاک و خون کشیده …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.