صفحه اصلی / کتاب (صفحه 12)

کتاب

مجلد دوم فلسفه ارتباطات منتشر می‌شود

مجلد دوم فلسفه ارتباطات منتشر می‌شود مجلد دوم «فلسفه ارتباطات: دیدگاه‌ها و بینش‌های معاصر» ویراسته کنستانتین بودوریس و تاکیس پولاکاس از نشر لوگوس به زودی منتشر می‌شود. به گزارش ایسنا، مجلد دوم «فلسفه ارتباطات: دیدگاه‌ها و بینش‌های معاصر» توسط غلامرضا آذری و حسین کیانی ترجمه شده است. در توضیح کتاب «فلسفه ارتباطات» آمده است: «این کتاب از منظر دیدگاه‌ها و بینش‌های معاصر، راه‌های مختلفی را برای درک فلسفه‌های ارتباطات ارائه می‌دهد. نویسندگان به تأملی عمیق در پدیده‌های عصر حاضر، مانند انفجار اطلاعات و پیشرفت‌های نوینِ فناوری‌های ارتباطی و رسانه‌ای نظر دارند و سعی کردند به ما کمک کنند که شیوه‌های قابل قبول فلسفیدن ارتباطات و چگونگیِ اندیشیدن آن را دریابیم و از پرتو آن به برقراری ارتباط مؤثر با این پدیدارها، دست یازیم. اغلب مقالات می‌کوشند امید و توجهمان را به بُنیان‌های فلسفیِ علم ارتباطات که در مباحثه‌های عمومی، مناقشه‌ها، مجادله‌ها، گفت‌وگوها وگفتمان‌های غالب بیشتر دانشکده‌ها و دانشگاه‌های جهان ریشه دوانده است با برترین تعامل‌ها و تبادل‌های گروه‌های فکری و روشی این حوزه و رشته علمی رویارو کنند.» انتهای پیام

مشاهده بیشتر »

نامه‌نگاری‌ برای نجات «باغ خونی» آغاز شد

نامه‌نگاری‌ برای نجات «باغ خونی» آغاز شد عکس از رضا سلیمان‌نوری شبکه تشکل‌های محیط زیستی از شهردار مشهد خواست در مزایده‌ی «باغ خونی» مشهد دخالت کند تا بتوان از این محوطه‌ تاریخی و طبیعی حفاظت کرد. به گزارش ایسنا، با انتشار خبر مزایده‌ «باغ خونی» به عنوان یکی از محوطه‌های تاریخی مشهد که علاوه بر ثبت آن در ۲۵ اسفند سال ۱۳۷۹ به شماره‌ ۳۲۴۰ درفهرست میراث ملی کشور، نمادی از باغ ایرانی در مشهد نیز محسوب می‌شود شبکه‌ تشکل‌های محیط زیستی مشهد در نامه‌ای سرگشاده به شهردار مشهد، از او خواست تا «به این قضیه وارد شود» آن هم با توجه به این‌که در فراخوان مزایده‌ اعلام‌شده، هیچ نشانی از ثبت ملی بودن این اثر تاریخی در فهرست میراث ملی کشور وجود نداشت. در این نامه‌ سرگشاده خطاب به محمدرضا کلایی - شهردار مشهد – آمده است: «اخیرا در جراید اعلانی درج شده مبنی بر آن‌که باغ خونی مشهد بی‌توجه به ثبت ملی آن، توسط بانک کشاورزی به مزایده گذاشته شده است. با توجه به این‌که این باغ و بنای تاریخی آن در مرکز شهر مشهد مقدس واقع است و علاوه بر نقش مهمی که فضای سبز آن در تصفیه آلودگی هوای شهر دارد، ثبت فهرست آثار ملی‌ شده و جزو اماکن تاریخی محسوب می‌شود؛ از آن مقام محترم تقاضا دارد با دخالت در حفاظت از باغ خونی و دیگر باغات داخل شهر از تخریب و تغییر کاربری آن‌ها جلوگیری کنند. همچنین و در همین رابطه گزارشات و مستندات حاکی از آن است که در محدوده میدان جانباز تا هتل هما نیز متاسفانه باغاتی در حال خشک شدن است و ظاهرا عده‌ای پیوسته مقدمات این خشک شدن را فراهم می‌کنند تا شاید از زمین سوخته باغ‌ها برجی تجاری با "شایپینگ مالی" جدید بروید. شبکه سمن‌های محیط زیستی خراسان رضوی بر این باور است که شهرداری مشهد می‌تواند و باید از فاجعه جلوگیری کند و با پشتیبانی قانونی می‌توان از تخریب و تغییر کاربری باغات که سرمایه‌های ارزشمند شهر و بخشی مهم از از اکولوژی شهر به شمار می‌آیند – و در تصفیه هوا و جلوگیری از آلودگی آن نیز نقشی بسزا دارند – ممانعت به عمل آورد. لذا بدین وسیله از جنابعالی درخواست می‌شود که در این مساله ورود کنید و همه امکانات شهرداری را برای این امر مهم بسیج کنید. بی‌شک هواداران محیط زیست در این رابطه پشتیبان این سیاست خواهند بود. یقینا جنابعالی آگاهید که فاجعه‌ای که بر باغات تهران رفت چه تاثیر مخربی بر هوای کنونی تهران داشته است و نباید بگذاریم این رویه در شهر مقدس مشهد تکرار شود. مسلما آیندگان و نسل فردا بر چگونگی عملکرد ما در حفاظت از این ابنیه تاریخی و نگهداری فضاهای سبز و زیبای شهری قضاوت خواهند کرد.» مجموعه باغ خونی در خیابان عنصری مشهد در اوایل دوره قاجار، در بخش جنوبی خارج از حصارهای شهر مشهد در مساحتی حدود شش و نیم هکتاری ساخته شد که به باغ خونی یا به واسطه وجود چشمه‌ای در آن به باغ چشمه معروف شد. این باغ سه عمارت مستقل بوده که دو ساختمان آن تخریب شده است. بنا بر روایات تاریخی در سال ۱۲۹۱ شمسی ۱۹۱۲ میلادی از این باغ مسجد گوهرشاد را به توپ بستند، اکنون نیز این باغ محل قرارگیری توپ‌هایی است که روزی مسجد گوهرشاد در حرم امام رضا (ع) را منهدم کردند. این باغ و بنا به مرور زمان با گسترش شهر، در حال حاضر در قسمت میانی شهر قرار گرفت. برخی منابع می‌گویند کاربری این باغ به دوران حاج محمدتقی پسیان برمی‌گردد، که از این باغ به عنوان «ژاندارمری» استفاده می‌کرد. باغ خونی مدتی نیز در اختیار روس‌ها بود و به عنوان کنسولگری روسیه در ایران شناخته می‌شد که با پایان یافتن حکومت کمونیسم روس‌ها این بنا را ترک کردند. پس از مدتی اختلاف‌هایی برای استقرار در زمین بین شهرداری و نیروی انتظامی به وجود آمد این باغ یکی از بانک‌های دولتی کشور است. این باغ ۱۰۰ ساله مشهد در گذشته، چشمه و سه عمارت بزرگ داشت که اکنون چشمه‌ آن خشک شده و دو عمارت نیز تخریب شده‌اند. قیمت پایه‌ فروش این باغ قاجاری، ۲۵۵ میلیارد تومان است، هر چند بخش‌های مختلف این مجموعه‌ تاریخی در فراخوان مزایده‌ فروش کاملا مشخص شده‌اند، اما هیچ اشاره‌ای به ثبت ملی این بنای تاریخی نشده است. انتهای پیام

مشاهده بیشتر »

آثار ایرانی برنده جشنواره فیلم کودک نوجوان هندوستان شدند

آثار ایرانی برنده جشنواره فیلم کودک نوجوان هندوستان شدند پنجمین دوره‌ی جشنواره‌ی کودک و نوجوان (SIFFCY ) با کسب چند حایزه برای فیلم‌های ایرانی در کشور هندوستان و در شهر دهلی‌نو برگزار شد. به گزارش ایسنا، ایران با یک فیلم سینمایی بلند و چهار فیلم کوتاه که سه فیلم از آنها پویانمایی بودند، در این دوره از جشنواره شرکت داشت و از این میان فیلم سینمایی «اینجا روستای من» به کارگردانی عباس آرام توانست بیش‌ترین تعداد جوایز را از ان خود کند. جایزه‌ی بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه بخش مسابقه‌ی بین‌الملل، همچنین جایزه‌ بهترین فیلم از نگاه حلقه منتقدان هندوستان (FCCI) و جایزه‌ هیئت داوران بخش CIFEJ به فیلم «اینجا روستای من» تعلق گرفت. انیمیشن کوتاه «این سو، ان سو» به کارگردانی لیدا فضلی نیز توانست جایزه‌ی بهترین فیلمنامه‌ی انیمیشن را از بخش مسابقه‌ فیلم‌های کوتاه و همچنین جایزه‌ی بهترین فیلم از نگاه داوران جوان این جشنواره را دریافت کند. همچنین محسن چینی‌فروشان به عنوان داور بخش بین الملل سیفژ در این رویداد حضور داشت و رسول صدرعاملی نیز کارگاه آموزش فیلمسازی برای گروه سنی ۱۴ تا ۲۰ سال برگزار کرد. پنجمین جشنواره‌ی کودک و نوجوان (SIFFCY) از تاریخ ۹ الی ۱۳ دسامبر (۱۸ الی ۲۲ آذرماه) در کشور هندوستان و در شهر دهلی‌نو برگزار شد. انتهای پیام

مشاهده بیشتر »

چهره‌ی فراموش‌شده‌ی سینمای ایران

چهره‌ی فراموش‌شده‌ی سینمای ایران فرخ غفاری فیلمساز، منتقد سینما و پایه‌گذار فیلمخانه‌ی ملی ایران بود که سال ۸۵ در هشتادوپنج‌سالگی از دنیا رفت. فرخ غفاری فرزند حسنعلی غفاری ملقب به معاون الدوله، وزیر مختار ایران در بلژیک بود. او در یازده‌سالگی به همراه پدر به اروپا سفر کرد و تحصیلاتش را در فرانسه و بلژیک در رشته‌های حقوق و ادبیات گذراند. گرچه فرخ غفاری بیشتر به عنوان فیلمساز، آن هم با فیلم از نظر تجاری شکست‌خورده‌ی «شب‌ قوزی» شناخته می‌شود اما فیلمسازی او که تاریخ درازی هم ندارد، یکی از وجوه فعالیت‌های این چهره‌ی فرهنگی است. غفاری بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی که تقریباً همزمان بود با پایان جنگ جهانی دوم، به دلیل علاقه به سینما وارد سینماتک پاریس شد و به تماشای فیلم‌ و مطالعه درباره‌ی سینما پرداخت. پس از مدتی در مطبوعات فرانسه از قبیل لوموند و واریته شروع به نوشتن نقد فیلم کرد و به این ترتیب یکی از مقالاتش مورد توجه آنری لانگلوآ، متخصص سرشناس فیلم و و بنیانگذار سینماتک پاریس قرار گرفت و این سرآغاز آشنایی آن دو و پربارتر شدن دانش سینمایی غفاری شد. غفاری پس از ۱۶ سال زندگی در فرنگ در سال ۱۳۲۸ به ایران بازگشت و خیلی زود متأثر از تجربیاتی که در فرانسه کسب کرده بود «کانون ملی فیلم» و «فیلمخانه‌ی ملی» را بنیان گذاشت. او همچنین شروع به جمع‌آوری اسناد و مدارکی برای تدوین و ثبت تاریخ سینمای ایران کرد و در این زمینه اگر نه نخستین، قطعاً جزء پیشگامان بود. او که در دوران حضورش در فرانسه به نهضت مقاومت ملی فرانسه علیه فاشیم پیوسته و گرایش‌های چپ پیدا کرده بود، پس از بازگشت به تهران نیز به دعوت روشنفکران چپ، به همکاری با نشریات چپگرای آن دوران که عموما متعلق به حزب توده بودند، پرداخت و با نام‌های مستعار شروع به نوشتن نقد فیلم کرد. به این اعتبار و با توجه به دانشی که در جوار چهره‌های برجسته‌ی سینمای فرانسه آموخته بود، می‌توان او را از پیشگامان نقد فیلم در ایران دانست. پرویز جاهد منتقد و پژوهشگر سینما در این باره می‌گوید: «غفاری را باید از نخستین منتقدان جدی و آگاه سینمای ایران دانست. او در دورانی نوشتن نقد فیلم را در مطبوعات سینمایی ایران شروع می‌کند که هنوز حرفه‌ای به نام نقد فیلم در ایران وجود ندارد و کسی از اهمیت نقد فیلم و جایگاه منتقد در سینما آگاه نیست». سیدحسن حسینی منتقد و پژوهشگر سینما در مقاله‌ای با عنوان «گذشته چراغ راه آینده؟ آیا نقد سینمای ایران تئوری‌بردار نیست؟» که در مجله‌ی «سینما و ادبیات» چاپ شده، با اشاره به اینکه نقد فیلم در ایران بخصوص در دهه‌ی‌های ۳۰ و ۴۰ رویکرد «نفی به جای نقد» را در پیش گرفته بود و چهره‌هایی چون هوشنگ کاووسی کاری غیر از فحاشی و کوبیدن فیلم‌های عامه‌پسند ایرانی نمی‌کردند و این فیلم‌ها را «فاقد ارزش» قلمداد می‌کردند اما در چنین وضعی «در مقابل الگوی دکتر کاووسی می‌توان به رویکرد دیگری هم اشاره کرد که نه بر نفی تمامیت سینمای ایران بلکه بر نقد آن تکیه دارد. شاخص این دیدگاه در دهه‌ی ۱۳۳۰ را می‌توان در نوشته‌های فرخ غفاری ... یافت. اما از آنجا که به دلیل صنعتی‌نبودن سینمای ایران در آن دوره، نقد فیلم عرصه‌ای فاقد تعین و تعریف مشخص در چهارچوب صنعت فیلم بود (چنان که هنوز هم هست!)، به جای آنکه چون کشورهای صاحب صنعت سینما در فرایند تولید، عرضه و مصرف ذیل مرحله‌ی سوم تعریف شود، به الگوبرداری از فضای مطبوعاتی و گرایش‌ روشنفکری آن سال‌ها که حرکت روشنفکری را تنها در تضاد با فرهنگ حاکم تعریف می‌کرد (و چهره‌ی شاخصش جلال آل احمد به عنوان «منتقد» همه‌چیز و همه‌کس بود)، پرداخت. بنابراین گرایش عاری از جار و جنجالی که نوشته‌های غفاری معرف آن بود در حاشیه ماند و به فراموشی سپرده شد». با این حال فرخ غفاری مرعوب چنین فضایی نشد و رویکرد خود را هم در نقد فیلم و هم بعدتر در فیلمسازی حفظ کرد. او چهره‌ای فرهیخته و تحصیل‌کرده از خانوادی‌ای متمول و بانفوذ بود که دغدغه‌اش از نوشتن و فیلم ساختن، نه شهرت بود و نه کسب درآمد. غفاری خود در این‌باره با اشاره به اینکه در نقدنویسی «مأخذ من ژرژ سادول و آندره بازن (دو پژوهشگر و نظریه‌پرداز برجسته‌ی فرانسوی) بودند»، عقیده‌ی خود در خصوص نقد فیلم و آثار هنری را در مجله‌ی «سینما و مردم» چنین بیان کرده بود: «منتقد باید مطابق فلسفه‌ی اجتماعی مخصوصی از آثار هنری خرده‌گیری کند. بی‌طرفی سیاسی هنگام قضاوت و نتیجه‌گرفتن از این قضاوت کار بیهوده‌ای است. می‌دانیم که بی‌طرفی اصلاً حرفی است بی‌معنی. در مسائل هنری باید هوادار فلسفه‌ی سیاسی و اجتماعی معینی بود و مطابق این فلسفه، کلیه‌ی جنبه‌های ارتجاعی و ضدبشری را کوبید و بار دیگر دست هنرمند را گرفت و در دست مردم گذاشت». او با چنین دیدگاهی در پی ارتقای وضعیت هنری سینمای ایران از طریق نقد نظریه‌مند و اصولی فیلم‌ها بود و در حد بضاعت و امکانات خود نیز تلاش کرد با ساخت فیلم، خونی تازه به رگ‌های سینمای ایران وارد کند؛ هرچند در این راه با موانعی از جمله شکست تجاری فیلم‌هایش و تنگ‌نظری سینمایی‌نویسانی مانند هوشنگ کاووسی مواجه شد. غفاری علاوه بر نوشتن و فیلم‌سازی تجربه‌ی مدیریت فرهنگی هم در ایران و هم در فرانسه را نیز دارد. او پس از دو سال فعالیت در ایران، در سال ۱۳۳۰ به فرانسه بازگشت و همکاری‌اش با هانری لانگلوآ از سر گرفت. او به پیشنهاد لانگلوآ دبیر اجرایی فدراسیون بین‌المللی آرشیوهای فیلم شد و پنج سال این مسئولیت را عهده‌دار بود. در این مدت او دست از نوشتن هم برنداشت و در نشریه‌ی مارکسیستی «پوزیتیو» که رقیب مجله‌ی مشهور «کایه‌دوسینما» بود می‌نوشت. غفاری در سال ۱۳۳۷ دوباره به ایران برگشت. در آن سال‌ها سینمای نوپای ایران دست کم از نظر شرایط تولید و شکل‌گیری استودیوهای فیلمسازی پیشرفته‌تر از ۱۰ سال قبلش بود و ساخت فیلم‌های عامه‌پسند ایرانی رونق نسبی یافته بود. با این حال تولیدات آن سال‌ها از معیارهای کسی مثل غفاری فاصله‌ی بعیدی داشت. غفاری در جست‌وجوی سینمایی بود که علاوه بر پرهیز از ابتذال، امکان موفقیت تجاری را نیز داشته باشد؛ سینمایی که خود آن را «سینمای ملی، سینمای بومی و سینمای مردمی» می‌نامید. به گفته‌ی پرویز جاهد «او خواهان سینمایی بود که ضمن در بر داشتن ارزش‌های هنری، برای عامه‌ی مردم نیز جذابیت داشته باشد.» فرخ غفاری از جمله فیلمسازانی بود که از اواخر دهه‌ی ۳۰ و در طول دهه‌های ۴۰ و ۵۰ به ساخت فیلم‌هایی متفاوت با آنچه «فیلمفارسی» نامیده می‌شد دست زدند. این حرکتِ در خلاف جهت آب طبیعتاً دشواری‌های خاص خود را هم داشت و پیدا کردن مخاطبی که به تماشای آن بنشیند به اندازه‌ی استودیویی که سرمایه‌ی آن را تأمین کند دشوار بود. فیلم اول غفاری به اسم «جنوب شهر» در سال ۱۳۳۷ در اکران اول با سانسور شدید مواجه شد و در نتیجه استودیوی سازنده، فیلم را با تدوینی دیگر و با نام «رقابت در شهر» مجدداً اکران کرد که البته غفاری موافق آن نبود و نامش را از تیتراژ آن حذف کرد. به این ترتیب پرونده‌ی فیلمسازی او با شکست تلخی آغاز شد که ادامه‌ی کار را نیز برایش دشوار کرد. با این حال او دست از کار نکشید و برای تثبیت موقعیتش برخلاف فیلم اجتماعی و انتقادی اولش، به ساخت فیلمی تجاری‌تر دست زد و سال ۱۳۳۸ «عروس کدومه؟» را ساخت که البته توفیق چندانی هم کسب نکرد. او برای ساخت اثر شاخصش «شب قوزی» پنج سال صبر کرد. بعد در سال ۱۳۴۹ «مرد کرایه‌ای» و سال ۱۳۵۴ آخرین فیلمش «زنبورک» را ساخت. البته او در این سال‌ها ۱۲ مستند کوتاه و بلند و سفارشی و مستقل نیز ساخت اما در سینمای تجاری آن دوران هرگز به جایگاه و موفقیت ایده‌آلش نرسید. غفاری در کنار فیلمسازی همچنان تا پیروزی انقلاب اسلامی در عرصه‌ی مدیریت فرهنگی نیز مسئولیت‌های مختلفی را عهده‌دار بود. محمود خوشنام منتقد هنری می‌نویسد که غفاری در کنار مدیریت کانون فیلم، «از سال ۱۳۴۵ به معاونت فرهنگی سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران برگزیده شد و از سال ۱۳۴۶ به عنوان قائم مقام مدیر جشن هنر شیراز، برنامه‌گذاری‌های جشنواره را زیر نظارت و سرپرستی خود داشت. جشن هنر شیراز، با وجود همه‌ی انتقادهای بجا و نابجایی که بر آن وارد می‌آورند، «حادثه و جریانی» بزرگ و بارآور در عرصه فرهنگ و هنر معاصر ایران به شمار می‌رود». پرویز جاهد در مقدمه‌ی کتاب «از سینماتک پاریس تا کانون فیلم تهران: رو در رو با فرخ غفاری» که نشر نی منتشر کرده است می‌نویسد: «غفاری پس از پیروزی انقلاب به پاریس مهاجرت کرد و باقی‌مانده‌ی عمرش را در آپارتمان کوچکش در محله‌ی مون‌پارناس پاریس به مطالعه و تحقیق درباره‌ی سینما و نمایش در ایران گذراند. فرخ غفاری در روز یکشنبه ۱۷ دسامبر ۲۰۰۶ در سنت هشتادوپنج‌سالگی بر اثر ایست قلبی در پاریس درگذشت. اکنون در گوشه‌ای از گورستان مون‌پارناس پاریس، یعنی در همان‌جایی که دوست و همکار سینمایی برجسته‌ی او هانری لانگلوآ، پدر سینماتک فرانسه، مدفون است، آرمیده». با وجود اینکه منتقدان و تارخ‌نگاران سینمای ایران همواره او را از سینماگران پیشرو و اثرگذار سینمای ایران دانسته‌اند و تلاش‌های او در راستای ارتقای فرهنگ و هنر ایران از سینما گرفته تا عرصه‌های فرهنگی دیگر غیرقابل کتمان است و دو کتاب نیز مشتمل بر گفت‌وگوهایی با این چهره‌ی فرهنگی منتشر شده است، امروز در طول ۱۳ سالی که از درگذشت فرخ غفاری می‌گذرد، کمتر نامی از او شنیده می‌شود، برخلاف برخی چهره‌های مشهور کسی تلاش نکرده بنیادی به نامش تأسی کند، بزرگداشتی برایش برگزار کند، نام او را بر کوی و برزن و این سالن و آن تالار بگذارد تا او را به نسل‌های بعد بشناساند و اگر نگوییم ناشناخته، تقریباً می‌شود گفت فرخ غفاری امروز چهره‌ای فراموش‌شده است. انتهای پیام

مشاهده بیشتر »

پیشنهادهای علمی «چرخ» برای یلدا

پیشنهادهای علمی «چرخ» برای یلدا «چرخ» در شصت‌وهفتمین قسمت فصل ششم، ساعت ۱۹ امروز (سه‌شنبه) ۲۶ آذر ماه به مناسبت فرا رسیدن طولانی‌ترین شب سال، پیشنهادهایی علمی برای گذراندن یلدا ارائه خواهد کرد. به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی شبکه چهار سیما، برنامه‌ی تلویزیونی «چرخ» در این قسمت میزبان کارشناسانی از دنیای علم و فناوری خواهد بود تا برای شب یلدا، کتاب، فیلم، مستند، سریال، بازی و ... معرفی کنند. در این برنامه حسین فروتن، مجری کارشناس میز علم «چرخ» کتاب‌هایی علمی به بینندگان برنامه پیشنهاد خواهد داد و فرزین سوری، کارشناس ادبیات گمانه‌زن، کتاب‌هایی از دنیای کتاب‌های ژانر علمی-تخیلی معرفی خواهد کرد. محمدحسین جهان‌پناه، مجری کارشناس میز فناوری «چرخ» هم با پیشنهاد فیلم‌ها، مستند، سریال‌ها و مینی‌سریال‌ها به استقبال شب یلدا خواهد رفت. معرفی بازی‌های ویدئویی علمی توسط کسری کریمی‌طار، روزنامه‌نگار حوزه‌ی بازی‌های ویدئویی، یکی دیگر از بخش‌های شصت‌وهفتمین قسمت برنامه‌ی «چرخ» است. مجله‌ی تصویری «چرخ» مهم‌ترین رویدادهای علم و فناوری و مسائل روزمره‌ی زندگی را با نگاهی تخصصی و به‌زبانی ساده و با حضور کارشناسان، اساتید دانشگاه و نخبگان بررسی و واکاوی می‌کند. «چرخ» روزهای، یکشنبه، دوشنبه و سه‌شنبه، از ساعت ۱۹ به‌صورت زنده از شبکه‌ی چهار پخش می‌شود. مجری «چرخ» حافظ آهی است و محمد جباری سردبیری برنامه و الهه بهبودی تهیه‌کنندگی «چرخ» را بر عهده دارند. انتهای پیام

مشاهده بیشتر »

انتشار تصویری جدید از شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی

انتشار تصویری جدید از شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی گروه سازنده فیلم «مست عشق» تصویری تازه از بازیگر نقش شمس تبریزی در این فیلم منتشر کردند. به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی «مست عشق»، تولید این فیلم به کارگردانی حسن فتحی همچنان در خارج از ایران در حال انجام است. ساخت «مست عشق» با حضور بازیگران شناخته شده ایرانی و ترکیه‌ای از چند ماه قبل در ترکیه آغاز شد. شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی، پارسا پیروزفر در نقش مولانا، حسام منظور در نقش حسام‌الدین چلبی، همنشین و شاگرد مولانا، هانده ارچل در نقش کیمیا خاتون، بنسو سورال در نقش مریم، وراک توزکوپاران در نقش نقش سلطان ولد فرزند بزرگ مولانا، بوران کوزوم در نقش علاءالدین پسر سخت گیر، زودرنج و بلند پرواز مولانا از جمله بازیگران این فیلم هستند. داستان فیلم «مست عشق» همزمان با دوران زندگی مولانا و شمس تبریزی اتفاق می‌افتد و تهیه‌کننده آن مهران برومند است و فیلمنامه را هم حسن فتحی و فرهاد توحیدی نوشته‌اند. انتهای پیام

مشاهده بیشتر »

مستند “این بامداد خسته” در کانون فیلم خانه سینما

مستند "این بامداد خسته" در کانون فیلم خانه سینما فیلم «این بامداد خسته» درباره احمد شاملو در کانون فیلم خانه سینما نمایش داده می‌شود. به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی خانه سینما، در آغاز دومین سال فعالیت کانون فیلم خانه سینما، قصد بر این است چند فیلم پرمخاطب که با ازدحام علاقه‌مندان روبه‌رو شده بود و جمعی از تماشاگران موفق به حضور در سالن و تماشای فیلم نشده بودند، دوباره در کانون فیلم به نمایش درآیند. به همین منظور کانون فیلم خانه سینما نمایش دوباره‌ای برای مستندی درباره احمد شاملو در نظر گرفته است. در این برنامه فیلم مستند «این بامداد خسته» ساخته فرشاد فداییان با مدت زمان 120 دقیقه به نمایش در می‌آید و پس از آن هم نشستی با حضور علی یحیایی برگزار می‌شود. این برنامه، روز چهارشنبه 27 آذر ساعت 18 برگزار خواهد شد و علاقه‌مندان می‌توانند به نشانی خیابان بهار، خیابان سمنان، شماره 29 خانه سینما مراجعه کنند. انتهای پیام

مشاهده بیشتر »

«جلال» یک جایزه حاکمیتی است با آرای مختلف

«جلال» یک جایزه حاکمیتی است با آرای مختلف محسن کاظمی، برگزیده بخش مستندنگاری جایزه «جلال» می‌گوید: جایزه «جلال» جایزه‌ای حاکمیتی‌ است که می‌تواند آرا و اندیشه‌های مختلف را در خود جای دهد. این نویسنده و پژوهشگر که با کتاب «نقاشی قهوه‌خانه» در بخش مستندنگاری دوازدهمین دوره جایزه ادبی «جلال» برگزیده شناخته شده است، درباره امکان ایجاد محدودیت برای جایزه‌های ادبی خصوصا جایزه «جلال» اظهار کرد: جایزه «جلال» یک جایزه حاکمیتی است، نمی‌دانم نظر من به عنوان کسی که بیش از دو دهه است در ذیل این نظام فعالیت می‌کند و تمام کتاب‌ها و آثار تولیدشده‌اش از زبان حال انقلاب اسلامی است، چقدر مورد اعتنا قرار بگیرد اما به نظر من «جلال» یک جایزه حاکمیتی‌ است، حاکمیتی که همه افکار و نظرات را در دل خودش دارد. او افزود: بطن این جایزه آن‌قدر بزرگ است که بعد از ۴۰ سال بتواند آرا و اندیشه‌های مختلف را در خود جای دهد. به نظر من این‌که در جایزه «جلال» فکر و اندیشه‌ای غیر از اندیشه ایدئولوژیک نظام طرح شود و بیاید لزوما به معنای تایید آن اندیشه نیست. این جایزه، جایزه‌ای‌ است که به لحاظ ادبی در ایران حرف اول را می‌زند و یک رویداد فرهنگی بزرگ است. این جایزه می‌تواند به تکنیک‌ها، محتواها و به عبارتی به بالندگی این فرهنگ و ارزش‌هایی که هزاران سال طول کشیده در این کشور ایجاد شود و فقط محصول و ثمره این چهار دهه انقلاب نیست کمک کند. ما می‌توانیم با افکار و اندیشه‌ها با سعه‌ صدر برخورد کنیم و اجازه بدهیم که اندیشه با اندیشه پاسخ داده شود و اندیشه‌ها را تحدید و مهجور نکنیم، اجازه دهیم اگر نیاز به پاسخ است، هر فکر و اندیشه‌ای را با فکر، قلم، نوشتار و گفتار پاسخ دهیم. کاظمی سپس در پاسخ به سوالی درباره وضعیت پرداختن به مسائل اجتماعی در جریان مستندنگاری چند سال اخیر گفت: این‌ یک نوع فقر نخبگانی است. ما نتوانسته‌ایم نویسندگان را به سمتی سوق بدهیم که دردشناسی کنند و دردها را تفسیر کنند و تشخیص بدهند و بعد درباره آن‌ها شروع به تحقیق کنند. مشکل ما مبنایی و ریشه‌ای است، این‌که در سال‌های اخیر کتابی که زبان گویای دردهای مردم باشد و مسائل اجتماعی را طرح کند در رقابت حضور نداشته، به ما نویسندگان، فرهنگیان و کسانی که در این مقوله کار می‌کنیم برمی‌گردد و نه به مجریان جایزه‌ها و جشنواره‌ها. نویسنده کتاب «نقاشی قهوه‌خانه» همچنین با اشاره به این‌که در آوردن مسائل اجتماعی به آثار ادبی و مستندنگاری‌ها عقبگرد داشته‌ایم بیان کرد: اگر کتابی ارزش‌ها و فاکتورهای لازم را داشته باشد - منظورم از ارزش‌ها، ارزش‌های ایدئولوژیک نیست بلکه ارزش‌های اجتماعی، فرهنگی و فنی کار است - می‌تواند در جایزه «جلال» هم مورد اقبال واقع شود. به نظر من ما در این زمینه نه تنها پیش نرفته‌ایم بلکه عقب هم رفته‌ایم. بخشی از این مسائل در سطح دانشگاه مطرح می‌شود، اما متاسفانه از چهاردیواری دانشگاه هم فراتر نمی‌رود و در همان دنیای منتزع خود دانشگاه می‌ماند. او با بیان این‌که گاهی وقت‌ها آن‌قدر دانشگاه ایزوله است که بین دانشگاه و جامعه هم فاصله می‌افتد ادامه داد: در دانشگاه هم نمی‌توان شناخت یا همدردی یا همزادپنداری با طبقه‌های مختلف جامعه داشت. مسئله‌های این جامعه ناشناخته باقی مانده، ما وقتی در مسئله‌شناسی مشکل داریم چطور می‌خواهیم به سمت حل این‌ها برویم؟ به نظر من ما در تربیت محقق یا حداقل در دادن فضا و میدان برای کار به آن‌ها مشکل داشته‌ایم. محسن کاظمی درباره کتابش که در جایزه «جلال» برگزیده شده است نیز گفت: کتاب «نقاشی قهوه‌خانه» خاطرات آقای کاظم دارابی، متهم دادگاه «میکونوس» است که بنده کار تحقیق، پژوهش و تمام کارهای مربوط به این کتاب را انجام داده‌ام، از سال ۸۷ آن را آغاز کردم تا این‌که در بهمن ۹۷ به جامعه معرفی شد. اما این دادگاه به یک حادثه تقریبا دلخراش و شوم برمی‌گردد که در ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ در برلین اتفاق افتاده است. او با بیان این‌که «نقاشی قهوه‌خانه» شامل ۲۱ بوم است اظهار کرد: دادگاه «میکونوس» به مدت سه سال و نیم طول کشید و این دادگاه یکی از طولانی‌ترین و پرخرج‌ترین دادگاه‌های تاریخ اروپا است و هزینه‌های بسیار زیادی را بر دوش سیستم قضایی آلمان گذاشته که در نهایت آقای دارابی را به حبس ابد محکوم کردند اما بعد از ۱۵ سال و دو ماه بر اساس قوانین آلمان که در کتاب آمده از این کشور رها می‌شود و به ایران می‌آید. این پژوهشگر با بیان این‌که کتاب در اصل به ماجرای «میکونوس» و حوادثی که برای آقای دارابی به عنوان یکی از متهمان روی می‌دهد مانور می‌دهد گفت: منتها در «نقاشی قهوه‌خانه» به سیر تکوین آقای دارابی هم نیم‌نگاهی دارم. نکته خیلی مهم و متمایز این کتاب این است که خاطرات آقای دارابی بر اساس اسناد و مدارک سیستم قضایی و امنیتی آلمان مورد اعتبارسنجی قرار گرفته و این کتاب بر حدود پنج‌هزار برگ سند، روزنامه و عکس استوار است که عمدتا در آلمان تولید شده و بهره ای از اسناد و مدارک داخل کشور نبرده چون کشور ما حرفی برای گفتن در این زمینه نداشته که بخواهد پرونده‌ای هم برایش شکل بدهد. روایت آقای دارابی بر اساس همین اسناد و مدارک اعتبارسنجی شده است. بخشی از این اسناد در انتهای کتاب به عنوان نمونه آمده و عمده منابع و مآخذ که ۳۰ - ۴۰ صفحه است نیز در کتاب وجود دارد. کاظمی به وجود فرهنگ اصطلاحات فارسی به آلمانی در این کتاب اشاره و بیان کرد: کار پژوهشی بسیار سنگینی روی این کتاب صورت گرفته و سه زبان؛ زبان سیاسی که یک زبان تزویر است، زبان تاریخی که یک زبان خشک است و زبان حقوقی که یک زبان بسیار چغر است در این کتاب عرض اندام می‌کنند، اما این‌که چطور کنار هم نشسته‌اند به کمک ادبیت کار است. زبان ادبی این سه تا را کنار هم نشانده و توانسته داده‌ها و اطلاعات لازم را در اختیار خواننده بگذارد. انتهای پیام

مشاهده بیشتر »

نامزدهای اولیه اسکار ۲۰۲۰ معرفی شدند

نامزدهای اولیه اسکار ۲۰۲۰ معرفی شدند آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار فهرست نامزدهای اولیه ۹ شاخه این از جمله شاخه بهترین فیلم بین‌المللی و مستند بلند اسکار ۲۰۲۰ را اعلام کرد. به گزارش ایسنا، در شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی که از امسال به شاخه "بهترین فیلم بین‌المللی" تغییر نام داده است از میان بیش از ۹۰ کشور که فیلم‌های برگزیده خود را بر ای رقابت در این بخش به آکادمی ارسال کرده بودند در نهایت ۱۰ فیلم توانستند به فهرست نامزدهای اولیه این شاخه راه یابند. فیلم «اَنگل» به نمایندگی از سینمای کره جنوبی، «درد و شکوه» (اسپانیا)، «پرنده رنگ شده» (جمهوری چک)، «حقیقت و عدالت» (استونی)، «بینوایان) (فرانسه)، «آنها که باقی ماندند» (مجارستان)، مستند «سرزمین عسل» (مقدونیه شمالی)، «کورپس کریستی» (لهستان)، «Beanpole» (روسیه) و «آتلانتیکس» (سنگال)، ۱۰ فیلمی هستند به فهرست کوتاه شاخه بهترین فیلم بین‌المللی نود و دومین دوره جوایز سینمایی اسکار راه یافتند. سینمای ایران نیز مستند «در جستجوی فریده» به کارگردانی آزاده موسوی و کوروش عطایی را امسال به عنوان نماینده خود در شاخه بهترین فیلم بین‌المللی انتخاب کرده بود که این فیلم از راهیابی به جمع ۱۰ نامزد اولیه بازماند. آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار «در جستجوی فریده» را در فهرست ۱۵۹ اثر مستند واجد شرایط رقابت در شاخه بهترین مستند اسکار ۲۰۲۰ نیز قرار داده بود، اما در نهایت ۱۵ فیلم را به عنوان نامزدهای اولیه در این شاخه انتخاب شدند که شامل «کارخانه آمریکایی»، «آپولو ۱۱»، «برای سما»، «حامی»، «آپولو»، «سرزمین عسل»، «ملت تک‌فرزندی»، «خانواده نیمه‌شب»، «دوشیزه»، «آکوارلا»، «بزرگترین مزرعه کوچک»، «غار»، «لبه دموکراسی»، «هک بزرگ» و «ویران کردن پارلمان» می‌شوند. نامزدهای نهایی نود و دومین دوره جوایز سینمایی اسکار روز ۱۳ ژانویه (۲۳ دی‌ماه) مشخص و مراسم اعطای این جوایز فوریه (بامداد دوشنبه ۲۱ بهمن) برگزار خواهد شد. انتهای پیام

مشاهده بیشتر »

حضور ارتش با بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب در نمایشگاه کتاب دفاع‌مقدس بندرعباس

حضور ارتش با بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب در نمایشگاه کتاب دفاع‌مقدس بندرعباس هم‌زمان با آغاز به کار دهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب دفاع مقدس در بندرعباس، انتشارات «آتشبار» وابسته به سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس ارتش طبق سنوات گذشته با تازه‌های نشر و بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب منتشر شده، فعالیت خود را از اولین روز نمایشگاه آغاز کرد. به گزارش ایسنا،تخفیف۲۰ درصدی کتب، دیدار چهره به چهره نویسندگان و پیشکسوتان ارتش با مردم از جمله برنامه‌های این ناشر در این نمایشگاه است. علاقه‌مندان می‌توانند در ساعات بازدید به آدرس بندرعباس مصلی امام خمینی(ره)- مسجد جامع – طبقه دوم راهرو سمت راست غرفه ۳ مراجعه کنند. انتهای پیام

مشاهده بیشتر »