فاطمه فیضی- تا قبل سال ۲۰۱۲ الگوهایی که در انیمیشنها ارائه می شد، دخترانی بودند با ویژگیهای زنانه، دارای چهره و اندام زیبا، اما از سال ۲۰۱۲ این الگو تغییر کرد و یک الگوی جدید از زنان را ارائه کردند که ویژگیهایی متضاد با الگو قبلی داشتند. انیمشینها اینبار به سراغ دخترهایی سرکش، ماجراجو، مستقل و قدرتمند رفتند، درحالیکه بسیاری از منتقدان این تغییر الگو را مفید میدانند اما عدهای هم نسبت به الگوی جدید انتقادهایی دارند.
حسین روزبهانی دکترای روانشناسی بالینی و استاد دانشگاه در گفتوگو با خبر فوری اظهار کرد: شخصیتهای کارتونی که در گذشته ارائه می شد از جنسیت زن بهعنوان انسانی که باید اندام ایده آل و ظاهر زیبا داشته باشد و عشوهگری بلد باشد یاد میکرد. این الگوهای نامناسب چنین تفکری را در ذهن زنان ما القا میکردند که برای آنکه دوستداشتنی و جذاب باشند باید حتما زیبا باشند؛ بنابراین زنان بهجای تمرکز بر تقویت شخصیت و آگاهی خودشان به عملهای زیبایی و آرایش کردن روی آوردند.
وی بیان کرد: ارائه الگوهای باربی و سیندرلا ممکن است بر مردان نیز تاثیرات منفی زیادی داشته باشد و انتظارات مردان جامعه را از زیبایی زنان بالا ببرد که این موضوع باعث میشود رضایتمندی در زندگی زناشویی کمتر شده و مردان تنوع طلبی بیشتری از خود نشان دهند و به سوی خیانت در روابط سوق پیدا کنند.
این روانشناس بالینی با اشاره به اینکه الگوهای کارتونی باربی و سیندرلا، ارزش زن را فقط به زیبایی و عشوهگری میدانستند، گفت: این موضوع باعث شد ارزش و جایگاه زنان در جامعه کاهش پیدا کند و زنان بیشتر از آنکه با طرز تفکر و تواناییهایشان قصاوت شوند با زیبایی ظاهری و اندام زیبا مورد توجه قرار بگیرند.
وی افزود: همچنین از لحاظ شخصیتی ارائه الگوهایی از زنان که فریبنده و دلربا هستد و بزرگترین هدف شان در رضایت مردان از آنها خلاصه میشود موجب میشود که زنان بیشتر از مردان شروعکننده روابط عاشقانه باشند که این موضوع نیز پیامدهای منفی زیادی را برای زنان به همراه دارد و باعث می شود جایگاه و حرمت زنان کمرنگ شود.
روزبهانی خاطرنشان کرد: از زمانی که الگوی انیمیشنها تغییر کرده شاهد ارائه دیدگاه متفاوتی از زنان هستیم، شخصیت این کارتونها دخترهایی سرکش، ماجراجو، مستقل، قدرتمند در عین ظرافت، علیه سنتهای خانوادگی هستند، این تغییر الگوها به ما نشان میدهد که در ارائه الگو شخصیتی به کودکان دچار افراط و تفریط شدهایم.
وی عنوان کرد: هدف رسانههای غربی از تغییر الگوهای انیمیشنها این است که به تدریج و آهسته فرهنگ خودشان را به ما تحمیل کنند؛ بهگونهای که هویت کودکان و نوجوانان که قبل از پانزده سالگی شکل میگیرد با تماشا کردن این انیمیشنها طبق خواسته آنها ساخته شده و در ذهن کودک و نوجوان این مسئله ایجاد شود که برای موفق شدن باید مانند الگوهای انیمیشن که اکثر آنها مستقل و بینیاز به خانواده و مردان هستند عمل کنند.
روزبهانی ادامه داد: این موضوع تاثیرات منفی زیادی بر فرهنگ ما دارد بهعنوان مثال باعث میشود که ازدواج کاهش پیدا کند، اخلاق در خانوادهها کمرنگ تر شود و روابط اجتماعی و کانون خانواده از بین برود و نیازهای عاطفی مثل نیاز به تشکیل خانواده که از نیازهای اصلی انسان است نادیده گرفته شود همچنین باعث میشود انزواطلبی و افسردگی در جامعه افزایش پیدا کند و افراد بهجای تشکیل خانواده و فرزند آوری به سراغ نگهداری از حیوانات بروند.
وی در نهایت افزود: یکی دیگر از تاثیرات منفی تغییر الگوی انیمیشنها بر فرهنگ ایرانی این است که خانوادهها از سنتی و گسترده که جمعیت زیاد داشتند به خانوادههای هستهای و کمجمعیت تغییر شکل دهند که مشاهده کردن الگوهای کارتون که مستقل و تنها هستند؛ به تدریج این تفکر را در افراد جامعه ایجاد میکند که برای موفق بودن باید مستقل و تنها باشند و نیازی به تشکیل خانواده نداشته باشند، این موضوع زنگ خطری برای بقای نسل جوامع بشری دارد.